روابط عمومی انجمن خوشنویسان ایران
اشتياق به نوشتن و مفتخر به خوشنويس بودن ، آدابی از جنس تغزل و پيوندی از رفتارِِ نوستالژيک است که می توان تقدس وار ،آن را پيمود و با شعارهای شعور مندانه اش عاشقی کرد . اما ويرايش آسيب های اجتماعی و فکری ، در حيطه ی خوشنويسی معاصر و عصرِِِِ پرتنشِِِ امروز که گاهی با ژست های هنرمندانه و گاهی محافظه کارانه ، درگير دردِ معاصرتِ آن می شويم به دشواری ، جهان تصويریِِ اين سامان را تعالی و ترميم خواهد کرد در صورتيکه “قلم” نهانگاهِ صداها و نغمه هايي مرموز است که هم می نويسد و هم می خواند ؛ از اين حیث بر هندسه ای خاص دلالت می کند که علاوه بر شکل ، وزن ، و ميزان سختیِِ آن در تصوّر خوشنويس ، بسيار مؤثر است و يا “خط” که محصولِِ بی تابی و بی قراری خوشنويس است زماني که در پرتو شعور قرار می گيرد هدايت گر می شود و هنری ناب از آن متولد می گردد . از اين روست که عواملِ تصوير گرايانه از مضامين، بر دل و جانِِ هنرمند می نشيند که چينش حروف و کلمات ، بی اختيار در ٍمَدار اعتدال قلم او ، قرار می گيرد .
در آن سو، فاصله ی بينِ اثر ، هنرمند ، مخاطب ، کيوريتور ، و اکنون اقتصاد هنر ، وظيفه ای است نه چندان آسان ، اما ضروری ؛ که بخش قابل توجهی از اين مسؤليت بر دوشِ کسانی است که از آن به عنوان “منتقد” نام می بريم .
در حقيقت “برج مراقبت از هنر” با ورود به عرصه ی چيستی و چرايي آن شکل می گیرد و مراتب آن در اين مکتوب ،که قصد دارد خوشنويسی اين سرزمین را از منظر “حراج” يا بازار مزايده مرور کند پررنگ می شود . به ويژه اينکه عنوان با مسمّی و اثر گذار “حراج باران” قبل از هر چيزی ، احساس متراکم خوب بودن ، تلطيف روابط و نعمت را در ذهن هر جوينده ی هنر، متبادر می کند . ِ