نمایشگاه «آشوب ۹» نهمین نمایشگاه انفرادی جعفر علی سروی
فتنه و آشوب و خون ريزى مجوى
بيش از اين از شمسِ تبريزى مگوى
( مولانا)
آشوب هندسى در ذات خود آشوب نيست . نظم است . سيلان و رفت و آمد آشوب عشق بسوى منطق عقل است . كه اعتدال مى آفريند. نخستين ردپای ثبت شده از آغاز هندسه را بايد در بینالنهرین و مصر باستان در هزاره دوم پیش از میلاد ردگیری كرد. اما نخستين نوشته ها مربوط به هندسه، پاپیروس ریند مصری پاپیروس مسکو و الواح سفالی بابلیان، همچون پلیمپتن بود. ٧٠٠ سال پيش از ميلاد از تالس ریاضیدان یونانی كه قضیه تالس در هندسه را به او نسبت میدهندتا فیثاغورث كه مکتب فیثاغورث را تأسیس كرد تا حدود ۳۰۰سال پيش از ميلاد كه هندسه توسط اقلیدس متحول شد، از ارجمندى کتاب اصول اقلیدس تا ارشميدس كه تخمینهایش از عدد پی به میزان قابل توجهی دقیق بودند و نيز مارپیچی که اسم خودش را یدک میکشد مورد مطالعه قرار داد و فرمولهایی برای حجم رویههای دورانی بدست آورد، همه همه بيانگر نظم هندسى است . سپس هندى ها مشاركت قابل توجهى در مباحث هندسى داشته اند. در قرون وسطی، ریاضیات جهان اسلام به توسعه هندسه، بهخصوص هندسه جبری کمک كرد تا جايى كه تاثير شگرف حكيم عمر خيام ، ابن هيثم و خواجه نصير طوسى بر توسعه هندسه ى نااقليدسى انكار ناپذير است
هندسه در حقيقت مخاطب را به تقويت مهارت حل مسئله، استدلال قیاسی، درک تحولات، تقارن و استدلال فضایی مى برد
استاد جعفری علی سروی همپا ـ هنرمند تکاپی در تكاپوى يكريز و پِى در پِى در جستجوى شمس پرنده ى درون خود است گو كه مولانا شمس تبريز را مى جويد .در همان حركت دايره و دورانى و يدك كشيدن مارپيج اسم اسطوره هاى خلق شدَه در درونش. تابلو خط و نقاشی او با تکنیک اکریلیک و مواد روی بوم در اندازههايى مشخص
بيانگر نظم درون اين آشوبگر طناز است گو كه در زيسته ى چند ساله ى هنرمندانه ى خود هم در مقام مدرس تسهيلگر و هم در مقام هنرمندى كشف كننده در جستجوى كشف حقيقت پنهان در درون پر از آشوب بشر است. او هيچ تمايلى ندارد در اين آشوب آسيب و گزندگى به شمس روياهايش برسد و مدام در مراقبه و صحو و سُكر و قبض و بسط اين مسير را در حركت دورانى هندسى مى پيمايد تا بشر را متوجه كند از مارهاى درون رها شوند
تا جايى كه مخاطبِ تاويل گر تابلوهايش هنر را با استدلال و قياس و درك شرايط مسأله مندى در مى آميزد و از لابه لاى آشوب پِى به نظم موجود در جهان هستى مى برد
خيام به گونه اى اين نظم در آشوب را مى ديد مولانا به گونه اى ديگر و هنرمند نقاش خط سعى بر آن دارد تا با رقص قلم و تلفيق رنگ هاى بيشمار كه گويى اعجازى مى آفريند آن حركات دورانى ،استدلال فضائى و چرخش پرگار عاقلان وجود را در دايره ى سرگردان عشق به تماشا بگذارد و انسان سرگردان و آشوبناك را در نقطه ى به اعتدال برساند:
عاقلان نقطه ى پرگار وجودند ولى
عشق داند كه در اين دايره سرگردانند
( حافظ )
من با تعريف مخالفم اما اگر بخواهيم مصداقى براى تعريف عملياتى كليدواژه هنر اسلامى بياوريم يكى از آن مصداق ها همين است
مديريت گالرى ترانه باران فرصت مغتنمى ايجاد كرد تا در شرايط بحران ناشى از همه گيرى كروناويروس بار ديگر با حمايت از هنرمندان فاخر كشور ؛ مردم ، علاقمندان به هنر و خريداران آثار با حضور در نمايشگاه مشاركت همه جانبه ى خود را براى حمايت از هنر و هنرمندان به تماشا بگذارند
از استاد سپاسگزارم كه يكى از رباعيات اين جانب را در آشوب هندسى به تصوير كشاند و پس از يك سال توفيق رونمايى از اثر را پيدا خواهم كرد
اى عشق بيا كه مرگ زود است كنون
هنگام ترانه و سرود است كنون
پيشانى تو قبله ى اشراقِ من است
تكبير بزن وقت سجود است كنون
با تقديم احترام فردوس حاجيان
عضو هيات علمى دانشگاه
معلم برگزيده يونسكو