The world's mostpowerful website builder.

«آرامش روان در آیینه شعر و ادبیات» در خانه پدری جلال‌آل‌احمد؛ قدرت در دست حافظ است و اشعار او بر دل می‌نشیند

«آرامش روان در آیینه شعر و ادبیات» در خانه پدری جلال‌آل‌احمد؛ قدرت در دست حافظ است و اشعار او بر دل می‌نشیند

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، هفته سلامت و روز بزرگداشت حافظ، نشست «آرامش روان در آیینه شعر و ادبیات» در خانه پدری جلال‌آل‌احمد برگزار شد. وحید سپهرراد (استاد دانشگاه) با اشاره به ادبیاتِ حافظ گفت: حافظ به اندازه‌ای سخت و پیچیده است که صحبت درباره او کار یک سال و ۱۰ سال نیست. عمق اشعار حافظ به اندازه‌ای زیاد است که ما در این جلسه فقط می‌توانیم یک چراغ روشن کنیم. ادبیات سرآمد افتخار ایرانیان است و حافظ در صدر این افتخار قرار دارد. حافظ هم سهل و آسان است و هم میتواند در دل مردم جا باز کند. قدرت در دست حافظ است و اشعار او بر دل می‌نشیند.

 

او ادامه داد: در فرهنگ ما وقتی مردم به مشکل برمی‌خورند نذر می‌کنند و اولین چیزی که به ذهنشان می‌رسد فال گرفتن است و هر چیزی را نشانه‌ای برای تحقق نذرشان می‌بینند. تقریباً تمام مردم از عوام گرفته تا روشن فکران چنین حسی را با حافظ برقرار کرده‌اند. اینجاست که به حافظ لسان الغیب می‌گویند و از حافظ برای وصل شدن به الهیات بهره می‌جویند. و از قضا تفال زدن به حافظ از جمله فرهنگ عامه است.

 

سپهرراد خاطرنشان کرد: در فرهنگ ما مردم وابسته به نشانه‌ها هستند و از بین حدود ۵۰۰ غزلی که حافظ سروده عموم مردم جذبش می‌شوند. حتا پدر بزرگ من که سواد نداشت، همه اشعار حافظ را حفظ بود.

 

او با اشاره به آنکه ارسطو می‌گوید از اطراف ما هزاران انرژی رد می‌شود و فقط باید بتوانیم با آن ارتباط بگیریم، یادآور شد: ارتباط با حافظ هم از همین جنس است. حتا کتاب حافظ را در کنار قرآن قرار می‌دهیم و این جایگاه والای حافظ را در فرهنگ ما نشان می‌دهد. لقب لسان الغیب را باید جدی گرفت. زبان حافظ زبان کوچه بازار است. در اشعار حافظ هزاران طرح می‌توان برای خلق اثر هنری پیدا کرد. حافظ استاد سخنوران، هنرمندان و شاعران بیشمار است. با این وجود ساده است و فهم آن برای عوام امکان پذیر است. او درباره دوست صحبت می‌کند و بر مفهوم دوستی تاکید دارد.

 

این استاد دانشگاه اذعان داشت: حافظ بسیار عام و در عین حال خاص صحبت می‌کند. چراکه درباره انسان صحبت می‌کند و انسان در عین ساده بودن خیلی خاص و پیچیده است.

 

مرتضی صالح‌آبادی (فعال فرهنگی) با اشاره به چرایی بزرگ کردن افراد در فرهنگ عامه گفت: در بیشتر موارد صرفاً افراد را ستایش می‌کنیم و کمتر مورد توجه قرار می‌دهیم. این مهم نه تنها در مناسبات اداری بلکه در تمام بخش‌های زندگی ما صدق می‌کند. برگزاری این نشست که پیرامون حافظ است در خانه پدری جلال‌آل‌احمد که بخشی از ادبیات ما را شکل داده جای اهمیت دارد. حافظ شکر و شکایت را باهم دارد. در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که آدم‌هایی که بدون آنکه جرم و جنایتی مرتکب شده باشند، زندگی‌شان در سختی است و این را حافظ گفته که «در زلفِ چون کمندش ای دل مپیچ کآنجا / سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت»

 

او ادامه داد: یکی از مسائل ما در زندگی همین بی ثباتی است. ما می‌توانیم لحظات خوشی را تجربه کنیم. اگر بپذیریم که همه چیز رفتنی است زندگی بهتری را خواهیم داشت. حافظ می‌گوید، معاشرت را در زندگی پیشه کنید چراکه قرار نیست زندگی ما ثبات داشته باشد و چه بسا که اوقات را به بطالت نگذرانیم.

 

به گفته صالح‌آبادی، حافظ به مقوله گناه به گونه دیگری می‌نگرد و اخلاق از منظری متفاوت را مد نظر دارد. ریا کاری و دین فروشی و آزار رساندن به دیگران را در اشعارش زیاد آورده و در اشعارش مارا به خلوص رهنمود میکند.

 

او ادامه داد: در زمانه ای زندگی می‌کنیم که به هر سو می‌نگریم در غم به سر می‌بریم، از جنگ‌ها گرفته تا سختی‌هایی که در دنیا داریم اما حافظ در ابیات خود می‌گوید «رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند / چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند» از نظر حافظ همه چیز مقطعی است و همه چیز می‌گذرد. زندگی ما گذرا و ناپایدار است و بسیاری از چیزها حتا خوشی ها مقطعی هستند. رنج همزاد آدمی است اما می‌توان از شدت آن کاست. مانوس بودن با هنر و ادبیات می‌تواند از این رنج بکاهد.

 

http://ibna.ir/x6ss4