به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، رضا مافی از پیشگامان هنر معاصر ایران و از نخستین هنرمندانی است که در دوره معاصر به خلق نقاشیخط پرداخت. او در مشهد و در خانوادهای اهل هنر زاده شد، برادر بزرگترش، محمد مافی نقاش بود. رضا مافی از کودکی قلم به دست گرفت سپس خوشنویسی را نزد جلالالدین اعتضادی آموخت و در سال ۱۳۴۳ در انجمن خوشنویسان ایران، نزد حسین میرخانی آموختن خوشنویسی را ادامه داد.
رضا مافی از خط به عنوان عنصری برای بیان مفاهیم خود بهره میگیرد و در واقع آثار او ریشه در هنرهای ملی و بومی ما دارد و هویت بنیان است؛ او در این باره میگوید: خط به تنهایی میتواند نوعی زیبایی را فاش کند، ولی من تنها برخط بدین خاطر تکیه نمیکنم که خوشنویسی کرده باشم.
همچنین این هنرمند از مکتب سقاخانه تاثیرگرفته بود و سعی داشت آثار خوشنویسی خود را به نقاشی نزدیک کند. برگزاری نمایشگاهی از آثار نقاشی آمیخته با خط او در گالری سیحون نقطه عطفی در تاریخ این هنر به شمار میرود چرا که برای نخستین بار خوشنویسی سنتی با شیوههای نقاشی مدرن تلفیق میشد.
آثار مافی در حقیقت از هنر فولکلوریک ما بهرهمند شده است، زیرا که تا چند قرن پیش هر کس که خط خوش داشت، به مثابه نقاشی بود که از او در تهذیب کتابها، تزیین بناها و یا تابلوها سود بر می گرفتند، اما در آثار رضا مافی خطنوشتههایی داریم که با تناسبها و کمپوزیسیون شگفت خود میتوانند از بهترین نمودارهای هنر تجسمی ایران باشند. رضا مافی ادامهدهنده چنین سنتی در نقاشی است. اینگونه است که آثار او با ذهن و چشم ما در ارتباط است. (روزنامه کیهان، سال ۱۳۵۱)
رضا مافی میگوید: در برابر هجوم فرهنگ غرب در این عصر، در بیشتر کشورها نمودهای بومی از یاد میرود و رو به نابودی است. از سنتهای بومی بهره گرفتن، در حقیقت، ایستادن در برابر این یورش است و سنت که میگویم، قصد تکرار قالبهای سنتی نیست، بلکه بهرهگرفتن از سنت به عنوان یک ریشه برای نزدیکی به مردم است، «خط» جنبه فولکلوریک وسیعی در میان مردم ما دارد. تا دیروز مردم ما به خوشنویس هنرمند میگفتند، آیا ما با درک همین اصل نمی توانیم از «خط» به عنوان یک خمیرمایه برای نقاشی استفاده کنیم؟
هنرمند نباید بگذارد که فرهنگی دیگر به فرهنگ بومی او مسلط شود. زیرا که در این صورت فرهنگ از خون و ریشه عاری خواهد شد. یک نقاش برای بیان مفاهیم خود میتواند از همهگیرترین نمودهای جامعه بهره بگیرد، بی آنکه به خلاقیت و نوآوری او لطمهای وارد شود.
مافی که هم خوشنویس بود و هم نقاش، از ترکیب این ۲ هنر راهی نو و شیوهای جدید در هنر معاصر ایران پدید آورد که تا به امروز ادامه پیدا کرده و پیروان فراوانی دارد. او همچنین به دلیل علاقه به گچبری مساجد به تولید آثار حجم و برجسته نیز پرداخته است، مافی در سال ۱۳۶۱ در اثر حادثه سقوط از روی اسب در گذشت.
محبوبه کاظمی، نمایشگاه گردان رضا مافی در معرفی نمایشگاه چنین میگوید: رضا مافی، نمایشگاهی هنری با محوریت فرهنگی و پژوهشی است که با بررسی و نمایش آثار خلاقانه، لوازم و مجموعه شخصی و هنری هنرمند و «از دید او» برگزار شده است.
از میان مصاحبهها، متون و دستنوشتههای بهجامانده از هنرمند، سعی شده است تا نگاه عمیق، اصیل و هویت بنیان او را که همواره در طول عمر کوتاه خود به فرهنگ غنی ایرانی بهعنوان اصل و ریشه، وفادار بوده است، باهدف معرفی «جهانبینی تمدنی» به مخاطبانش ارائه شود.
این نمایشگاه، پژوهشی در زمینه هنر و فرهنگ و در راستای حمایت از هنر خوشنویسی، بهعنوان میراثفرهنگی ناملموس ایران و فرصتی است برای معرفی و درک بهتر از نوآوری و خلاقیتهای یک هنرمند تأثیرگذار و بررسی اثراتی که او در این حوزه گذاشته است.
تلاش ما بر این بوده تا تجربه یک دید هنری منحصربهفرد از فرهنگ غنی کشور عزیزمان ایران، برای تمامی مخاطبان فراهم شود، تا بتوان به عمق بینشها و نگرشهای اصیل، فرهنگی، متمدنانه و شخصیت رضا مافی، هنرمند متعهد ایرانی نزدیکتر شد.
در دستنوشتههای بهجا مانده از رضا مافی آمده است، یکی از مسائل مهمی که در ارتباط هنرمند و جامعهاش مطرح است، این است که یک هنرمند متعهد نباید بگذارد که فرهنگی دیگر بر فرهنگ بومی او مسلط شود. البته من معتقد نیستم که ما هیچگونه نیازی به هنر و فرهنگ غرب نداریم و یا آنها همچنین، این یک تعصب خشک و بیمورد است، ولی کشورهای استعمارگر همانگونه که در سایر زمینهها مثل اقتصاد، صنعت و کشاورزی کشورهایی مثل ما را کاملاً زیر نفوذ خودشان میگیرند، در زمینه فرهنگ نیز همین عمل را انجام میدهند و سخت ضربه میزنند.
آنها نمودهای بومی سایر ملتها را میگیرند و به بهانههای مختلف همان نمود را با شکل و شمایل دیگری تحویلشان میدهند و فیالمثل اگر نقاشی باشد، بازارهای کاذب ساختگی ایجاد میکنند و بعضی از هنرمندان غیرمسئول و بیتعهد را تشویق به ادامه آن راه میکنند، در نتیجه بهتدریج هنرهای بیهویت در جامعه رواج پیدا میکند و یک ملت ظرف چند سال از هنرهای بومی خودش تهی میشود. البته این عمومیت ندارد، تنها هنرمندان خودفروخته غربی و بعضی هنرمندان خودفروخته سایر کشورها تن به این کار میدهند.
مثلاً درگذشته همین کار را با زبانهای قومی میکردند. چاپ کتاب و نشریه زبانهای بومی غدغن بود، تا زبان مادریشان بهکلی از بین برود. من سالهاست که به این موضوع اشاره میکنم و بهتر میدانید که نمیگذاشتند حرفههایی که برای منافعشان خطرناک است به گوش مردم برسد. تنها یکبار در سال ۱۳۵۱ همین صحبتهایی که کردم، توسط دوست شهیدم (خسرو گلسرخی) که آن موقع حق امضا نداشت و در مؤسسه کیهان کار میکرد، تحت پوشش یک مصاحبه در کیهان چاپ شد.
رضا مافی هنرمندی با درونی جوشان و نگاهی رو به آینده بود که به شخصیت هنری و آثار شاعر رنگها و نقاش شعرها زنده یاد سهراب سپهری دلبستگی زیادی داشت. درونمایه کارهای نقاشی سهراب سپهری از هنر شرق دور متاثر بود و مافی به تعبیر نزد یکانش طرحها و تصویر عمده نقاشیهای سپهری را در حافظه بصری خود داشت و از نظر فکری و معنوی به اشعار او بسیار علاقهمند بود حتی اوج این علاقه مندی را در نوار صوتی با قرائتی مملو از احساس اشعار سپهری که با زمینه موسیقی آرام تلفیق شده نشان داده است. لذا نگاه آیینه سان مافی به اندیشه و تهرنگ نقاشی و شعر سپهری در آثارش تجلی دارد.
برخی از تابلوهای موفق مافی که بر اساس قالب سیاه مشق شکل گرفته گویی ترجمه خوشنویسانه تابلوهای «سلسله درختان» سپهری است که در تنیدگی و در هم رفتن برشی از تنههای درختان جنگلی را ترسیم کرده و مافی در همان زمینه به بازی با حروف پرداخته که در نوع خود آثاری زیبا با ریتم دلنشین به وجود آورده آثاری که در آنها با تنوع دانگ قلم از اصل پر انرژی تضاد (مرکب سیاه و زمینه سفید) استفاده قابل توجهی شده و چیدمان هوشمندانه طراحی شده مفردات به ایجاد عمق در تابلو انجامیده است.
مافی پس از درگذشت سهراب با استفاده از پس زمینه آرام و کمرنگ نقاشیهایی که توسط خود او ملهم از سپهری طراحی شده بود یخشهایی از اشعار وی را با قلم پخته نستعلیق به نگارش درآورد که نرمی و روانی در آن مشهود است و نمایی از استحکام و قرصی دست و قلم او را نیز نشان میدهد آثاری که آخرین نمونههای درخشان نستعلیق از کار مافی نیز میباشند و جایگاه ارزنده او را در خط نستعلیق به نمایش میگذارند.
در مجموع هنر مافی از زمینه اجتماعی و فرهنگی زمانه او متاثر است بر این اساس تاثیر او از سهراب سپهری ر این زمینه مصداقهای روشنی دارد. احساس و اندیشه سپهری که در تابلوها و اشعار او متبلور بود در شکلگیری شخصیت هنری مافی اثر بسزایی داشته است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت شناخت شخصیت سهراب سپهری تا اندازه قابل توجهی کلید فهم روحیه هنری رضا مافی است.
آنچنان که کریم امامی گفته است، سپهری هنرمندی صادق بود که با احساساتی ینظیر تغییر و تحولات زمانه را لمس کرد. مافی نیز کسی بود که بعد از انقلاب اسلامی و متاثر از یادمان شهدا در خرداد ۱۳۵۸ اولین نمایشگاه را در مرکز فرهنگی باغ فردوس برگزار کرد و قصد داشت که عواید حاصل از فروش آثار خود را برای ساختن بنای یادبود شهدا هزینه کند. (کتاب رازهای خط و نقاشی خط نگاهی به زندگی و آثار رضا مافی)
عشق و علاقه به طبیعت ویژگی دیگر مافی و سهراب سپهری بود که در آفرینش کار هنری با تمام وجود از آن الهام میگرفتند. در عین حال سادگی در کارهای این دو هنرمند موج میزند. مافی به خاطر علاقه به سادگی و بیآلایشی آثارش کارهای کلاسیک خود را به جز چند نمونه نادر هیچگاه تذییب نکرد. اصولاً قطعههای مافی رابطهای از جنس الفت با تذهیب ندارند چرا که او دوست داشت قطعاتی آزاد و رها بیافریند در واقع میتوان گفت زیباترین آثار کلاسیک مافی که نقطه اوج هنر خوشنویسی او به شمار میآید در تابلوهایی با پس زمینه طرحها و نقاشیهای ملهم از آثار سپهری است.
حتی در آثار نقاشی خط مافی به رغم حضور رنگ میتوان اصالت رنگ قهوهای را در طیفهای مختلف آن تماشا کرد. حتا به تعبیر سهراب سپهری از «فرصت سبز حیات» نهایت بهره را گرفت و آثار گرانقدری را به جامعه هنری تقدیم کرد. دوستی مافی و سپهری به اندازهای بود که سنگ نوشته مزار سپهری را مافی نگاشت.
نمایشگاه پژوهشی و هنری «رضا مافی» هنرمند نقاش و خوشنویس و از پیشگامان هنر معاصر ایران چهار دهه پس از درگذشت او به کیوریتوری محبوبه کاظمی دولابی و به همت گالری هنرهای اسلامی ترانه باران از ۲۵ اردیبهشت ماه تا ۱۰ تیر در موزه هنر های معاصر برپا شد؛ در این نمایشگاه ۱۰۴ اثر از این هنرمند از جمله دستخطها، مشقها و بخشی از مجموعه شخصی او به نمایش عمومی درآمد.