میرزا محمدحسین سیفی قزوینی در قزوین در ۲۷ فروردین ۱۲۴۰ شمسی (۱۲۸۵ قمری) متولد شد و غالب عمرش به کتابت و تعلیم خط نستعلیق گذشت.پدرش قبالهنویس بود و مادرش از سادات سیفی قزوین، از این رو به این مناسبت سید بودن مادر، میرزا نامیده شد. مدتی نزد میرزا محمدعلی خوشنویس خط آموخت. در چهاردهسالگی برای کار نزد تاجری از اهالی شیروان به بادکوبه رفت. در شانزده سالگی پای پیاده راهی عتبات شد و سه سال در کاظمین ماند و از راه نوشتن خط زندگی کرد. میگویند آنقدر معیشت بر او سخت بود که حتی نمیتوانست به کربلا برود. سرانجام همراه یکی از علما به کربلا رفت و پنج سال در این شهر و نجف اقامت کرد و ضمن نوشتنِ خط، علوم دینی خواند و سرانجام از تنگدستی به ستوه آمد و به ایران بازگشت. دو سال در تهران ماند و ازدواج کرد. در سال ۱۲۷۱ شمسی در خیابان ناصرخسرو آموزشگاه خوشنویسی دایر کرد و اسم آن را «دارالکتابه» گذاشت. او نسخهای از شاهنامهٔ فردوسی را برای مظفرالدین شاه خوشنویسی کرد و به این مناسبت لقب «عمادالکتاب» گرفت. در انقلاب مشروطه به جرگهٔ آزادیخواهان پیوست و در کودتای محمدعلیشاهی آوارهٔ کوه و بیابان شد. پس از فرار شاه مستبد، هفت سال معلم مشق احمدشاه شد.وی قبل از دورهٔ مشروطیت جزو کاتبان وزارت انطباعات و در دورهٔ سلطنت احمدشاه قاجار، مدتی در وزارت داخله، منشی و همان اوقات معلم مشق خط سلطان احمدشاه نیز بود. در چند سال اواخر عمر نیز در دربار پهلوی سمت خوشنویس مخصوص داشت.
سیاه مشقی از عمادالکتاب
او آخرین حلقه از زنجیره استادان قدیم خوشنویسی است که این هنر را به خوشنویسان معاصر پیوند داد. عمادالکتاب از مقلدان سبک خوشنویسی میرزا محمدرضا کلهر بود که پس از فوت او خوشنویس مهم دیگری بر جای نبود. از عمادالکتاب بهعنوان کاملکنندهٔ شیوهٔ کلهر نام میبرند. او بدون آنکه مستقیم شاگرد کلهر باشد از روی کتابهای چاپی وی به تمرین خط پرداخت و با وفاداری و وسواس زیاد شیوه او را آموخت و بدون آنکه در این شیوه دخل و تصرف زیادی بکند آن را به دیگران منتقل کرد. عمادالکتاب افزون بر نستعلیق در ابعاد بزرگ و کوچک (جلی و خفی) خط نسخ و شکسته نستعلیق را خوش مینوشتهاست. او مروج کتابچههای «رسم المشق» است.
همچنین عمادالکتاب از نقاشی آب رنگ و سیاه قلم سررشته داشتهاست؛ و تصویری از خود او به قلم خودش باقی است. وی قریحه شاعری نیز داشته و گاهی تفننی شعر میسرودهاست.
عمادالکتاب، در طول زندگی خود از لحاظ خدمت به جامعه و روح وطنپرستی، مورد تکریم طرفداران علم و ادب بود و در سال ۱۳۱۳ شمسی نیز به پاس خدمات صادقانهاش، موفق به دریافت نشان درجه یک فرهنگ از وزارت معارف (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعلی) و یک قطعه مدال نفیس از دربار رضاشاه گردید.
دربارهٔ شدت علاقه او به میرزا محمدرضا کلهر چیزها گفتهاند و از جمله مشهور است که وی در خواب نیز از استاد مسلم پیشین خط الهام و تعلیم میگرفتهاست. زندگی عمادالکتاب به سبب عضویت او در گروه تروریستی کمیته مجازات خالی از گرفتاریها نبوده و بجز در اواخر عمر که شغل درباری داشته و چندگاهی بهراحتی و آسایش زندگی کرده، باقی عمرش پر از حوادث ایام بودهاست.
در سال ۱۲۹۴ خورشیدی عضو انجمنی مخفی شد به نام «کمیته مجازات» که به توسط میرزا ابراهیم خان منشی زاده و اسداللّه خان ابوالفتح زاده در تهران تشکیل یافته بود و هدف آن از بین بردن هواداران مؤثر انگلیس در ایران بود. مأموریت نوشتن شبنامههای این کمیته با عمادالکتاب بود و گزارشی از انجام ترور توسط او ثبت نشدهاست. با خیانت یکی از اعضا، کمیته از هم پاشید و سران آن دستگیر و اعدام شدند. عمادالکتاب هم به پنج سال زندان محکوم شد. در سال ۱۳۰۰، در ۶۰ سالگی از زندان آزاد شد.عمادالکتاب به توصیهٔ ادوارد براون ایرانشناس معروف از زندان آزاد میشود. عیسی صدیق در کتاب یادگار عمر که به شرح زندگی اش پرداختهاست به این موضوع اشاره میکند. عمادالکتاب مأمور به توقف در قم گردید و مدتها در آنجا تحت نظر بود تا آن که در دوره سلطنت رضاشاه پهلوی آزاد و در دفتر مخصوص دربار مأمور تحریرات گردید.
عمادالکتاب در سن ۷۵ سالگی در بیست و ششم تیرماه سال ۱۳۱۵ ه.ش / ۲۷ ربیعالثانی ۱۳۵۵ ه.ق در تهران درگذشت. و در امامزاده عبدالله شهرری دفن شد.
عماد الکتاب یک دوره خودآموز خوشنویسی با عنوان «رسم المشق» به چاپ رساند. وی اولین خوشنویسی است که کتابچههای رسم المشق یا رسمالخط را برای استفاده نوآموزان ابداع کرد که این ابتکار عمادالکتاب در رواج دوباره خوشنویسی پس از گسستگی زنجیرهٔ مکتب استادان قدیم بسیار مؤثر بود و نقشی قطعی در فراگیر شدن شیوهٔ خوشنویسی کلهر که او دنبال میکرد داشت.
از دیگر کارهای او کتابت بسیار نفیس شاهنامه فردوسی معروف به «امیربهادری» است که در تهران به چاپ رسیدهاست. او این کتاب را برای مظفرالدین شاه نوشت و به همین مناسبت لقب «عمادالکتاب» گرفت.
وی از سال ۱۳۰۴ شمسی در دفتر مخصوص رضاشاه به سمت فرماننگار مشغول خدمت شد و مأمور تحریر فرامین و نامهها گردید. در سال ۱۳۱۲ شمسی از طرف انجمن آثار ملی، مأمور نوشتن کتیبههای آرامگاه فردوسی در طوس شد و بعد از آن کتیبههای دارالفنون، دانشسرای عالی، مدرسه رضاییه، دانشگاه تهران و دانشگاه معقول و منقول (دانشگاه الهیات فعلی) را نوشت.
عمادالکتاب آثار بسیاری از خود به جای گذاشتهاست که افزون بر موارد پیش گفته کتابت سیاحت نامه استانلی به آفریقا، کتابت نامهٔ دانشوران ناصری در ۱۳۱۸ ه. ق، کتابت ترجیع بند هاتف اصفهانی، کتابت اوصاف الاشراف و نوشتن کتیبههای اطراف صحن خانقاه و مقبره صفی علیشاه و حدیث (ولایت علیبن ابیطالب … الخ) در حضرت عبدالعظیم مقابل صحن حمزه بن موسی بن جعفر و کتیبه سردر ورودی بیمارستان فیروزآبادی در شهر ری و غیره از آثار شیوهای اوست. قطعات و مرقعات بسیار باارزشی از عمادالکتاب در موزهها و مجموعههای خصوصی و دولتی ایران و سایر کشورهای جهان نگهداری میشود.
از آثار نقاشی وی: تصویر یکی از حواریون حضرت مسیح که به خط شکسته و تعلیق زیبا، با رقم: «در ماه رمضان هزار و سیصد و سی… العبد عمادالسیفی قزوینی»؛ تصویر سیاه قلمی کریمخان زند که کلاه مخصوص به سر نهادهاست؛ تصویر دستی که طرز صحیح قلم بهدست گرفتن و خط نوشتن را نشان میدهد…، با رقم: «عمادالسیفی»؛ تصویر خود نقاش به سیاه قلم…، با رقم: «صورت عمادالکتاب سیفی که بهدست خود ساختهاست».